درون حصار

توضیح مختصر: وقتی کسی در کاری که انجام می‌دهد طوری غرق شده باشد که به هیچ‌چیز دیگری فکر نکند، اصطلاحاً میگویند درون حصار (in the zone) قرار گرفته است.

زمان مطالعه: 14 دقیقه

سطح: متوسط

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

ترجمه‌ی درس

دونده ای درون حصار

درون حصار

دایان ون‌‌درن یک فوق دونده‌‌ی درجه‌‌‌‌ی یک است. وقتی دایان در حال دویدن است، هیچ فکری نمی‌‌کند؛ بلکه فقط می‌‌دود.

او خودش را در فعالیتش غرق می‌‌سازد. و مسافت‌‌هایی بسیار طولانی را می‌‌دود. بعضی مواقع، او تمام روز و تمام شب را بدون هیچ مشکلی می‌‌دود. او اعتراضی نمی‌‌کند. و اصلاً به این موضوع فکر نمی‌‌کند که چنین دویدنی تا چه اندازه دشوار است. نیز به این فکر نمی‌‌کند که چقدر خسته شده است. او اصلاً به هیچ‌چیزی فکر نمی‌‌کند. ذهنش ساکت و خاموش می‌‌شود و تنها صدای پاهایش را می‌‌شنود؛ یک-دو-سه-چهار، یک-دو-سه-چهار. او، داخل و خارج شدن نفس‌‌هایش را احساس می‌‌کند؛ تو-تو-بیرون-بیرون، تو-تو-بیرون-بیرون. نفس‌‌هایش با گام‌‌هایش در هماهنگی هستند؛ یک-دو-سه-چهار، تو-تو-بیرون-بیرون. او با این موسیقی می‌‌دود؛ یک-دو-سه-چهار، تو-تو-بیرون-بیرون. او حس می‌‌کند ولی فکر نمی‌‌کند. او آرام و خونسرد است. ذهنش در آرامش به سر می‌‌برد و به بهترین شکلی که می‌‌تواند می‌‌دود. او درون حصار قرار گرفته است.

در حصار قرار داشتن، وضعیتی است که بسیاری از ورزشکاران و افراد موفق آن را تجربه کرده‌‌اند. این شرایط تحت عنوان وضعیت جاری (state of flow) نیز نامیده می‌‌شود. حصار یا جریان عبارت است از وضعیتی آرام و خونسرد و تمرکز کامل داشتن در حال انجام یک فعالیت. این شرایط می‌‌تواند در موقعیت‌‌های بسیار متفاوتی اتفاق بیفتد. برخی از ورزشکاران سطح بالا این وضعیت را در شرایطی که در حال ارائه‌‌ی بهترین عملکردهایشان هستند، احساس می‌‌کنند. چیزی که افراد قرار گرفته در این وضعیت، غالباً آن را اظهار می‌‌کنند، این است که ذهنشان کاملاً خالی می‌‌شود.

آن‌‌ها به قضاوت نمی‌‌پردازند. احساس نگرانی نمی‌‌کنند. به کارهایی که بعداً باید انجام دهند فکر نمی‌‌کنند. آن‌‌ها اصلاً به هیچ‌چیز فکر نمی‌‌کنند. آن‌‌ها فقط به انجام کارشان می‌‌پردازند. پاره‌‌ای از اوقات، افراد قرار گرفته در حصار، چنین اظهار می‌‌کنند که تحت این شرایط، حس ادراک‌‌ از خودشان و از زمان را از دست می‌‌دهند، و زمان یا رو به‌کندی می‌‌گذارد و یا اساساً حس نمی‌‌شود. دایان این‌گونه می‌‌دود، بدون هیچ فکر یا نگرانی‌‌ای، و کاملاً غرق در لحظه.

زمانی که دایان جوان‌تر بود، تمام اوقات در حصار قرار نداشت، بلکه همیشه ورزشکاری موفق بود. او در هنگامی‌که کودکی خردسال بود در یک تیم بیس‌بال پسران بازی می‌‌کرد و از نام پسرانه‌‌ی دن برای خودش استفاده می‌‌کرد. او در دبیرستان و کالج بسکتبال بازی می‌‌کرد و قهرمان تنیس و گلف شده بود. پس از اتمام دوره‌‌ی کالج، او به یک تنیس‌باز حرفه‌‌ای تبدیل شد. او چهار سال را به مسافرت به سراسر جهان و رقابت در تورنمنت‌‌های تنیس گذراند. او همیشه به خاطر این‌که برای ورزش تنیس روی فرم باشد می‌‌دوید، ولی دوندگی ورزش اصلی‌‌اش محسوب نمی‌‌شد.

افرادی که درون حصار قرار میگیرند حتی زمان از دستشان می رود.

دایان ناگهان در ۲۱ سالگی‌‌اش به حملاتی دچار گردید. او به صرع مبتلا شده بود. صرع، بیماری‌‌‌‌ای حاد است که یک درصد از جمعیت به آن دچار هستند. بعضی مواقع، دایان هشیاری‌‌اش را از دست می‌‌داد و به زمین می‌‌افتاد. برخی دیگر از مواقع، او به حملات به‌مراتب وخیم‌تری دچار می‌‌شد. بدنش قفل می‌‌شد و دستان و پاهایش به رعشه می‌‌افتادند. او کنترل بدنش را به‌طور کامل از دست می‌‌داد. دایان یک ورزشکار و مادر سه فرزند بود. زندگی او به‌واسطه‌ی ابتلایش به صرع کاملاً دستخوش تغییر شد. هرلحظه امکان داشت که به حمله‌‌ای دچار شود، و در هر بار حمله، احتمال مرگ برایش وجود داشت. افراد مبتلا به صرع معمولاً به خاطر این حملات می‌‌میرند، ولی او از تسلیم شدن خودداری می‌‌کرد. او به ورزشش و حتی به رانندگی کردنش ادامه می‌‌داد، ولی فرزندانش مجبور بودند تا از سنین نوجوانی رانندگی را بیاموزند تا اگر او در حین رانندگی به حمله‌‌ای دچار شد، برای کنترل خودرو آمادگی لازم را داشته باشند.

بسیاری از افراد مبتلا به صرع پیش از وقوع حملات، دچار نوعی احساس نشئگی پیشاصرعی به نام آئورا (aura) می‌‌شوند. آئورا غالباً به معنای نوعی حس سبکی یا غوطه‌‌وری است. این احساس علامتی است مبنی بر در شرف وقوع بودن یک حمله. دایان روشی غیرمعمول را برای متوقف ساختن حملاتش یافته بود. زمانی که او احساس می‌‌کرد حمله‌‌ای در راه است، کفش‌‌هایش را می‌‌پوشید و شروع به دویدن می‌‌کرد. این کار موجب متوقف شدن حمله‌‌ی وی می‌‌شد. این روش، شیوه‌‌ای بسیار نادر است. غالب افراد مبتلا به صرع قادر به انجام چنین کاری نیستند. دایان برای مشکلش راه‌حلی را پیدا کرده بود. پاره‌‌ای مواقع، او ساعت‌‌هایی متمادی را به دویدن سپری می‌‌کرد و حملات هرگز بروز نمی‌‌کردند. خانواده‌‌ی وی نگران این مسئله بودند که چه می‌‌شود اگر بیرون از خانه دچار حمله شود؟ و چه می‌‌شود اگر نتوانند او را پیدا کنند؟ ولی خوشبختانه هیچ‌وقت اتفاق بدی نمی‌‌افتاد، و او همیشه می‌‌توانست با دویدن حملاتش را متوقف کند. ولی به‌مرورزمان، حملات او سریع‌تر و سریع‌تر به سراغش می‌‌آمدند.

او کماکان همان حس آئورا را دریافت می‌‌کرد، ولی پس‌ازآن، حملات بیش‌ازاندازه سریع بروز می‌‌کردند، و او درنهایت وقت کافی برای پوشیدن کفش‌‌های دوندگی‌‌اش پیدا نمی‌‌کرد.

سرانجام، او کنترل حملاتش را از دست داد. آن‌‌ها با فراوانی و قوت بیشتری بروز می‌‌کردند. برخی از اوقات، دایان دو یا سه بار در هفته به این حملات دچار می‌‌شد. این وضعیت بسیار خطرناک بود. دکترها به او گفتند که می‌‌توانند بخشی از مغزش را دربیاورند و شاید این کار بتواند حملات را متوقف سازد. اگر او را عمل می‌‌کردند، تنها سه درصد احتمال مرگ برای او وجود داشت، ولی اگر سیر حملات کنونی‌‌اش ادامه می‌‌یافت، ده درصد احتمال مرگ در طول ده سال آینده برایش انتظار می‌‌رفت. او نگران و هراسان بود، ولی تصمیمش قاطع بود. دکترها سر او را شکافتند و بخشی به‌اندازه‌‌ی یک توپ گلف را از مغزش بیرون آوردند.

این عمل جراحی، موفقیت‌‌آمیز بود و حملات دایان متوقف شدند. او پس‌ازاین عمل جراحی، مجدداً شروع به دویدن کرد. در ابتدای کار او فقط محض تفریح به دوندگی می‌‌پرداخت، ولی بعداً، تصمیم گرفت تا وارد مسابقات رقابتی شود. در نظر غالب افراد، انجام یک دوی ماراتن ۴۲ کیلومتری، کاری غیرممکن و فوق‌‌العاده تصور می‌‌شود. نخستین مسابقه‌‌ی دوی دایان پس از عمل جراحی‌‌اش مسافتی معادل ۸۰ کیلومتر داشت. دومین مسابقه‌‌اش ۱۶۰ کیلومتری بود. دایان ورزشی جدید را برای خودش یافته بود: فوق‌‌دوندگی با مسافت‌‌های طولانی (long distance ultra running). او در این مسابقات صرفاً به رقابت نمی‌‌پرداخت، بلکه در اغلب آن‌‌ها برنده نیز می‌‌شد؛ مقام نخست در دوی ۸۰ کیلومتری آلفرد پکر، مقام نخست در دوی ۱۶۰ کیلومتری Bear، مقام نخست در دوی ۱۶۰ کیلومتری تاهو ریم، مقام نخست در دوی آزمایشی ۲۴ ساعته‌‌ی فریسکو، و مقام نخست در دوی ۸۰ کیلومتری مسافت‌‌های خاکی (the Dances with Dirt). و این موفقیت‌‌ها همچنان نیز ادامه‌دارند.

باوجوداین، تمامی تأثیرات جراحی انجام‌شده بر روی او مثبت نبودند. پس از بیرون آورده شدن بخشی به‌اندازه‌‌ی یک توپ گلف از مغزش، او چیزهایی را نیز از دست داد. به‌عنوان‌مثال، حافظه‌‌اش دچار آسیب‌‌هایی شد. او در پاره‌‌ای از اوقات در یادآوری رویدادهای مهم زندگی‌‌اش با مشکل مواجه بود. برخی از مواقع نمی‌‌تواند ملاقات با افراد مختلف را به یاد بیاورد. هشیاری‌‌اش در ارتباط با زمان نیز دچار صدماتی گردیده است.

و همین مسئله غالباً موجب تأخیر او می‌‌شود. او ممکن است در یک فرودگاه با یک نفر مشغول صحبت شود و متوجه نشود که چه مدت مشغول صحبت بوده است، و درنهایت، هواپیمایش را از دست بدهد. ولی در کمال شگفتی، این مسئله همیشه هم برای او بد نیست، و به تمرکز او به‌عنوان یک فوق‌‌دونده کمک می‌‌کند. دایان در تمام عمرش ورزشکار بوده، بنابراین همیشه دارای تمرکز خوبی بوده، ولی حالا از این نظر حتی از قبل نیز بهتر شده است.

دشوارترین مسابقه‌‌ای که دایان در آن رقابت داشت، Yukon Arctic Ultra بود. بسیاری‌ چنین می‌‌اندیشند که این مسابقه، سردترین و دشوارترین نوع از مسابقات دو محسوب می‌‌شود. در این مسابقه، دایان مجبور بود تا سورتمه‌‌ای ۵۰ پوندی از تدارکات را به‌اندازه‌ی ۶۹۲ کیلومتر، به دنبال خودش بکشد. او این کار را در دماهایی که تا ۵۰- درجه پایین می‌‌آمدند انجام می‌‌داد. این مسابقه ۱۰ روز برای او به طول انجامید و هر شب تنها یک ساعت می‌خوابید. در طول این مسابقه، بسیاری از دوندگان احتمالاً به زمان فکر می‌‌کنند.

چند روز در حال دویدن بوده‌‌اند؟ چند ساعت را به دویدن گذرانده‌‌اند؟ چه موقع این مسابقه پایان خواهد یافت؟ ولی دایان این‌گونه نبود. دایان تمام مدت در حال دویدن در زمان حال است؛ یک-دو-سه-چهار، تو-تو-بیرون-بیرون. او با نفس‌‌هایش و با ریتم برخورد کفش‌‌هایش با زمین یکی می‌‌شود. او از هرگونه اندیشه و نگرانی‌‌ای خالی است. او از گذشته و آینده و حتی از حس ادراک خودش رها و خلاص است. او در لحظه و در بهترین سطح عملکردی‌‌اش قرار دارد. او در حصار قرار دارد.

قرار داشتن در حصار و یا در جریان بودن، وضعیتی معمایی و رازآلود است. بسیاری از افراد موفق غالباً دارای تجربیاتی در رابطه با تمرکز خونسردانه، مسکوت ساختن ذهن فکور، از دست دادن هشیاری از زمان، و ارائه‌‌ی بهترین عملکرد شخصی هستند. برخی‌‌ها این حالات را در زمینه‌‌ی ورزش و یا در سر کارشان تجربه می‌‌کنند. تجربه‌‌ای شبیه به تجربه‌‌ی دایان نشانگر آن است که در حصار قرار داشتن نوعی وضعیت ذهنی است. هرچند که تمامی ما نمی‌‌توانیم به ورزشکارانی حرفه‌‌ای که در حصار قرار دارند تبدیل شویم، ولی برخی از افراد چنین می‌‌اندیشند که حالات عملکردی بالا را می‌‌توان آموخت. از طریق جستجوی آنلاین درباره‌‌ی روانشناسی به نام Csikszentmihalyi و نظرات وی در رابطه با جاری بودن (flow) و یا جستجو درباره‌‌ی مفهوم شرقی مشابه با آن به نام التفات یا اندیشناکی (mindfulness) بیشتر در این رابطه به مطالعه بپردازید.

متن انگلیسی درس

مشارکت‌کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.